۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

سرمقاله ۳۰مهر ۸۸ آفتاب یزد(آمريكابلاتكليف ايرانی ها بی خبر)


از روزي كـه نـاگـهان ممنوعيت دائمي مذاكره با آمريكا از تريبون نماز جمعه تهران و توسط دبير بانفوذ شوراي نگهبان اعلام شد تا ديروز كه مـشاور ارشد احمدی نژاد بر باز بودن بـاب مـذاكـره بـا آمـريكا به شرط رعايت عـدالت سخن گفت، تنها ۵روز گذشت. در همين مدت روزنامه اي كه نفوذ آن كمتر از خطيب نماز جمعه تهران نيست اصولاً انجام مذاكره ميان نمايندگان ايران و آمريكا – در ژنو– را رد كرد و معاون نماينده ايران از گفتگوي ۴۰دقيقه اي ميان جليلي و برنز خبر داد و اين گفتگو را كوتاه خواند. البته براي ايرانيان كه همواره شاهد سخنرانی ها و مصاحبه هاي يك ساعته و حتي بيشتر از آن هستند مذاكره ۴۰ دقيقه اي، كوتاه تلقي ‌می شود اما بعيد است در ساير نقاط جهان، بتوان زمان ۴۰دقيقه اي را براي مذاكره اي كه نخستين بار پس از سي سال در چنين سطحي برگزار می شد، زمان كوتاه ناميد. مگر آنكه بر اساس تحليل روزنامه كيهان علت طولاني شدن اين زمان، اصرار طرف ايراني بر «ضد مذاكره» و افزايش دوره «حال گيري» نسبت به طرف آمريكايي بوده باشد. تنها نكته ابهام در اين ميان، آن است كه پس از آن «ضد مذاكره» و علی رغم تاكيد دبير شوراي نگهبان بر منع قطعي مذاكره با آمريكايی ها ، چرا مشاور ارشد احمدي نژاد با اعلام يك قيد مبهم يعني وجود عدالت، مذاكره را بلامانع برمی شمارد؟ به راستي آيا مردم ايران كه در چند سال اخير، هزاران بار كلمه «عدالت» را در تريبون هاي رسمـــــي شنيده اند  برداشت دقيقي از «عدالت مورد نظر دولت ايران» دارند كه اكنون عده اي به آمريكايی ها پيغام می دهند «عدالت را بپذيريد تا مذاكره كنيم»؟

براي پاسخ گويي به اين سوال و رفع ابهام در خصوص تناقض گفتار دولت و حاميان آن در موضوع مذاكره با آمريكا، سه فرضيه وجود دارد:

نخستين فرضيه، متكي به روش «شناسايي نيمه پنهان» است كه مورد علاقه بخشي از اجرا كنندگان اين سناريو می باشد. بر اين اساس، عده اي در داخل ماموريت يافته اند پرچم مخالفت با مذاكره را به دست بگيرند . اين پرچمداري ، گروه هاي متعصب در ميان اصولگرايان را از وجود مخالفت قوي با مذاكره، مطمئن خواهد ساخت تا آنها به تحركي خاص و تخريب گر دست نزنند. مفهوم پذيرش اين فرض، آن است كه مذاكره قرار است ا نجام شود و تنها بايستي زمينه آن را به تدريج فراهم كرد تا اين سوژه نيز به سوژه هاي كردان، رحيمي، مشايي و ساير موضوعات مورد اعتراض برخي تشكل هاي حامي اوليه دولت اضافه نشود.

فرضيه دوم آن است كه حضرات، ديگر اهميت زيادي براي مخالفت هاي درون جناحي قائل نيستند و تنها هدف آنها، ارسال اين پيام به طرف آمريكايي است كه « مخالفت‌ها در ايران، بسيار سنگين است و تنها كسي كه مي‌تواند در برابر"مخالفان پرنفوذ" ايستادگي كند – و اين ايستادگي را توسط مشاور ارشد خود، علني نمايد – احمدي نژاد است. پس فرصت را غنيمت بشماريد كه اگر اين فر صت را از دست بدهيد فرد ديگري نخواهد توانست با شما پاي ميز مذاكره بنشيند.»

اما فرضيه خوش بينانه تري نيز در اين موضوع وجود دارد. اين فرضيه مبتني بر تجربياتي می باشد كه از رفتارهاي گذشته احمدی نژاد و برخي همكاران او، به دست آمده است. اگر اين فرضيه، صحيح باشد علت مخالفت هاي علني در تريبون نماز جمعه و روزنامه وابسته به بيت المال، نااميدي از تمكين دولتمردان نسبت به سياست كلي است كه توسط عالی ترین مقام نظام تبیین شده است .به عبارت دیگر ،همانطور که در موضوع لغو حکم معاون اول، تأخیر یک هفته اي در اجراي دستور، اين رسانه ها و برخي تريبون‌ها را به علني ساختن موضوع، وادار كرد احتمالا اين بار نيز تشخيص بعضي از مقامات و رسانه هاي اصولگرا بر اين بوده است كه پالس هاي ارسالي براي مذاكره بـا طرف آمريكايی ، فاقد عنصر عزتمداري بوده است. اين موضوع، به صراحت در نطق، مصاحبه يا اظهارنظر تعدادي از نمايندگان اصولگراي مجلس مورد اشاره قرار گرفت. اما علی رغم همه هشدارها و اظهار نگرانی ها، ‌‌ظاهراً مسئولان دولتي، حاضر به اصلاح روش خود نشده اند. همين مسئله تقويت كننده فرضيه سوم در اين موضوع است كه به موجب آن، تعدادي از رسانه ها و تريبون داران، ناچار به افشاگري و علنی سازي مخالفت با نحوه فعلي مذاكــــره شده اند تا دولتی ها را تحت فشار قرار دهند.البته نبايد گمان كرد كه اين فشارها، تاثيري بر دولت و حاميان ويـژه آن مـی گـذارد. زيـرا علـی رغم آنـكه دو تريبون نزديك به نهادهاي عالي نظام تلاش می كنند با «آبروداری» موضوع را جمع وجور کنند،تعدادی از دولتی ها بر ادامه سیاست های خود پافشاری دارند.

‌هر كدام از فرضيات فوق كه درست باشد بايستي براي آينده روابط ايران با ساير كشورها نگران بود زيرا طرف هاي مقابل، از يک سو به راحتي به دنبال امتيازگيري از مذاكره كنندگان ايـرانـي – كــه اشـتـيـاق زيـادي بـراي مـذاكـره نـشـان مـی دهـنـد– خواهند رفت و از سوي ديگر، در هر مقطعي كه مايل باشند براي رها كردن مذاكرات و توافقات، به وجود اختلاف نظر اساسي در ايران در خصوص مذاكرات خارجي اشاره خواهند كرد تا مذاكره كنندگان ايراني را فاقد اختيار و مجموعه دستگاه تصميم گير در كشور را غيرقابل اعتماد معرفي كنند. نگارنده سه روز قبل، همين موضوع را در قالبي ديگر مورد توجه قرار داد و خواستار شفاف سازي شد. اما در همين سه روز برخي اظهارنظرها از جمله تاكيد معاون دبير شوراي عالي امنيت ملي بر مـذاكـره ۴۰دقـيقه اي جليلي و برنز و پافشاري مشاور ارشد احمدی نژاد بر وجود آمادگي براي مذاكره، بر ابهام ها افزود تا نه تنها طرف هاي خارجي بلكه در داخل ايران هم كسي به درستي نداند « مذاكره با آمريكا؛ آري يا نه؟»


هیچ نظری موجود نیست: