۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

بازنشستگی 250 پاسدار حامی موسوی

سایت جرس: فرمانده کل سپاه پاسداران، سه روز قبل برای نخستین بار به حمایت برخی از «پاسداران» از رهبران مخالفان دولت اذعان کرد و اظهار داشت اقناع این دسته از پاسداران بهتر از «حذف» آنان است. فرمانده کل سپاه به تعداد و میزان مخالفت ها در درون سپاه پاسداران اشاره نکرده است، اما در دوران مبارزه‌های انتخاباتی میرحسین موسوی تعدادی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران نیز از او حمایت کرده بودند.

به گزارش منابع خبری جرس در تهران ستادي مرکب از حجت الاسلام سید مجتبي خامنه اي (فرزند مقام رهبری)، سرلشکر سید حسن فيروزآبادي (رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح)، سردار محمد رضا نقدي (فرمانده بسیج) و حجت الاسلام سردار حسین طائب (معاون اطلاعات سپاه پاسداران) به دستور آقای خامنه اي تشکیل شد و طی جلسات متعدد در مورد بازنشسته کردن سرداران سپاه که به ميرحسين موسوي راي داده بودند يا پس از انتخابات از دولت و اقدامات خشن نهاد های وابسته به آن پشتيباني نکرده بودند تصميم گرفتند.

این ستاد در نهايت دویست و پنجاه (250) نفر از سرداران سپاه را بازنشسته کرده است. در ميان اين افراد سرداراني که هشت سال سابقه حضور در جبهه را داشتنند و مسئوليت هاي مهمی از قبیل فرمانده لشکر يا فرمانده تيپ داشتند به چشم مي خورد. سردار حسين علاوي ، سردار حسين دهقان ، سردار مصطفي آجر لو و سردار مرتضي قرباني در ميان اين سرداران مغضوب و بازنشست شده به چشم می خورند

اکنون معنای سخن شنبه فرمانده سپاه بهتر درک می شود. این سردارن سپاه که منتقد سیاستهای خشن نظام بوده و عملا از موسوی حمایت کرده اند، البته به تعدادی بوده اند که اولا غیرقابل انکار بوده اند، ثانیا به سادگی قابل حذف فیزکی یا برخورد هم نبوده اند، و علیرغم اینکه بطور مکرر تحت ارشادهای مربیان عقیدتی سیاسی "طرح بصیرت" قرار گرفتند، اما قانع نشدند؛ این پاسداران صادق به دستور مستقیم آقای خامنه ای از خانواده سپاه حذف شدند و به خدمت رسمی آنها خاتمه داده شد.

حکم اعدام یک زندانی سیاسی تائید شد

خبرگزاری هرانا - حکم اعدام جعفرکاظمی از سوی دادگاه تجدیدنظر تایید و درخواست اعاده دارسی وی نیز توسط شعبه ۳۱ دیوان عالی رد شده است. این حکم توسط دادگاه تجدید نظر شعبه ۳۶ استان تهران به ریاست حجت الاسلام زرگر تایید شده است.

خانم غنوی وکیل وی در گفتگو با یک وب سایت حامی حقوق بشر گفت که موکلش مدتها درزندان انفرادی بوده ولی از اینکه انواع دیگری فشار بر وی یا خانواده اش آمده باشد مطلع نیست. جعفر کاظمی، ۴۶ ساله، لیتوگراف کتب درسی و جزوات دانشگاه امیر کبیر، روز ۲۷ شهریور در میدان هفت تیر دستگیر و به سلول انفرادی بند ۲۰۹ منتقل و پس از ۷۴ روز به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. جعفر کاظمی پیش از این نیز از سال ۱۳۶۰ تا اواخر سال ۱۳۶۹ زندانی بوده است.

رودابه اکبری،همسر جعفر کاظمی، طی نامه‌ای از دبیر کل سازمان ملل برای متوقف کردن حکم اعدام همسرش کمک خواسته است. وی ابتدا در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محاکمه شده بود.

خانم غنوی پیرامون اتهام موکل اش گفت: «جعفر کاظمی، متهم به محاربه از طریق هواداری گروه مجاهدین است اگرچه هیچ یک از بازجویی¬ها اتهامات وارده را نپذیرفته است.»

وی افزود: « اتهام محاربه از جمله جرائمی است که قانونگذار باید شرایط فقهی را به سبب این که ریشه فقهی دارد لحاظ کند؛ از جمله این که اقدام مسلحانه هست که اکثر علمای شیعه معتقدند محارب به کسی می گویند که دست به سلاح ببرد. در مورد موکل من این طور نبوده، ایشان صرفا در اجتماعات بعد از انتخابات حضور داشته است و احتمال دارد شعارهایی هم داده باشد اما به عنوان وکیل معتقد هستم بحث محاربه در مورد ایشان اصلا مصداق پیدا نمی کند.»

نسیم غنوی در خصوص دفاعیات مطرح شده در دادگاه گفت: «متأسفانه نه دادگاه بدوی به دفاعیات ما توجه کرد نه تجدید نظر و دیوان هم همین طور و بحث محاربه را در مورد ایشان صادق دانستند.» به گفته وکیل این پرونده، حکم جعفر کاظمی در اجرای احکام است و از نظر قانونی هیچ اقدامی برای نجات جان جعفر کاظمی در حال حاضر، میسری نیست.»

انتشار نامهٔ محرمانهٔ استعفای موسوی از نخست وزیری

توضیح دلایل اصلی استعفای در دستخط نامه خیلی محرمانه موسوی در سال ۶۷ به خامنه ای

نشریه انقلاب اسلامی در هجرت (متعلق به بنی صدر): نامه آقای موسوی به آقای خامنه ای در مهر ماه سال ۱۳۶۷ در نشریه انقلاب اسلامی چاپ شده است. از آنجا که اخیرا آقای موسوی تهدید کرده است که علل استعفای خود را افشا خواهد کرد از آنجا نشریه انقلاب اسلامی در هجرت همان زمان این نامه را انتشار داده است، جهت اطلاع نسل حاضر دوباره آنرا منتشر میکنیم. یادآور میشود در آنزمان آقای هاشمی رفسنجانی ریاست مجلس را بعهده داشت.


بسمه تعالی

مقام محترم ریاست جمهوری

برای آنکه دشمنان اسلام و کشور نتوانند سوء استفاده نمایند، اینجانب در استعفانامه خود که برای رسانه ها نیز ارسال گردیده است، دلایل را ذکر نکردم. با این نیت که ذکر آنها انشالله در آینده برای کشورمان و دولتهای بعدی مفید باشد، بصورت خیلی خلاصه به بیان آنها می پردازم:

۱ ـ مسلوب الختیار شدن دولت در سیاست خارجی. امروز امور افغانستان و عراق و لبنان در دست جنابعالی است. نامه هائی به عنوان کشورهای مختلف نوشته میشود بی آنکه دولت از آنها خبری داشته باشد. (اینجانب به عنوان نخست وزیر از این نامه ها جز در موارد استثنائی و آنهم بطور اتفاقی بیخبرم).

نخست وزیر ژاپن برای ریاست محترم مجلس و ریاست محترم مجلس برای نخست وزیر ژاپن نامه مینویسد و اینجانب در یک مراسم عمومی و مردمی از این ماجرا و متن نامه با خبر میشود.

آقای لاریجانی در جایی میگیود از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته میشود و بنده بعنوان رئیس هیئت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم.

همه جا صحبت از سیاستهای خارجی دولت جمهوری اسلامی است. بدون آنکه دولت از این سیاستها که در همه جای کشور و جهان بیان میشود، خبر داشته باشد.

۲ ـ عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد. شما بهتر میدانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آنها برای کشور چقدر بوده است. بعد از آنکه هواپیمایی ربوده میشود، از آن باخبر میشویم. وقتی مسلسلی در یکی از خیابانهای لبنان گشوده میشود و صدای آن در همه جا میپیچد، متوجه قضیه میشویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه میشوم. متاسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که این حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت بنام دولت صورت گیرد.

۳ ـ تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت، از همان اول ضایعه آفرین بوده و ادامه آن در شرایط نوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متاسفانه این مشکل و مشکل وزرای مشاور، علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت، به تاخیر افکنده شده و حل نگردیده است هر چند که بهرحال حق شورای تشخیص مصلحت است و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم.

۴ ـ تجزیه اقتدار مشروع و قانونی دولت و مسئولیت دولت و وزرا توسط شوراهای گوناگون.

۵ ـ عدم قدرت اینجانب به پاسخگویی در مقابل اعضا هیات دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد کارهائی که بدون اطلاع دولت، ولی بنام دولت، صورت میگیرد.

۶ ـ در خاتمه لازم میدانم بار دیگر یادآور شوم که این استعفا، العیاذ بالله، بمعنای قهر اینجانب از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولین انقلابی آن نیست که اگر هم بود، با توجه به عظمت انقلاب و ناچیزی اینجانب، یقینا نمیتوانست هیچ تاثیری در روند رشد و توسعه انقلاب اسلامی داشته باشد. این استعفا دلیل ناتوانی اینجانب برای کار بدلیل همین ناتوانی است و درست بدلیل همین ناتوانی است که اینجانب مسئولیت را از خود ساقط می بینم.

میرحسین موسوی

۱۴ شهریور ۱۳۶۷

پاسخ شدیداللحن کروبی به احمد جنتی

......این نامه را می نویسم که بدانید به آنچه گفته اید اعتراض دارم و همین جا از شما می خواهم که در این مورد هر دلیل و مدرک و سندی دارید افشا کنید وگرنه دروغگویی و رسوایی بیش از پیش شما را آشکارا و در هر کوی و برزنی و با هر روشی که ممکن باشد جار خواهم زد.
****


به گزارش سحام نیوز، مهدی کروبی در نامه ای به تهمت ها و اظهارات ناروای شیخ احمد جنتی اعتراض کرد.

در بخشی از این نامه آمده است:عده ای به ریاکاری، دغل بازی، عوام فریبی، آدم کشی، دین فروشی و زاهد نمایی شهره آفاق گشته اند که بدون شک جنابعالی اگر از مصادیق بارز آنها نباشید جاده صاف کن آنان برای دستیابی به اهدافشان بوده اید.... اگر من فتنه گرم چون معترضم؛ شما نیز شریک دزدان رأی مردم و نارفیق این قافله اید. چون ردپای اعمال نابخردانه شما در پس همه ی حوادث قبل و بعد از انتخابات مشهود است. و متأسفانه همه جا علیه مردم و به نفع جریان خشونت گرای سرکوب گر.

مشروح کامل این نامه بدین شرح است:

بسمه تعالی

آیت الله آقای حاج شیخ احمد جنتی
دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران
باسلام
طبق اخبار و گزارشات منتشره از سوی برخی خبرگزاری ها و سایت های خبری، جنابعالی اخیراً به مناسبت تولد حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در مسجد جمکران قم سخنرانی سیاسی مبسوطی داشته اید و از اجتماع خالصانه و بی ریای مذهبی مردم مسلمانی که صرفاً با انگیزه های عقیدتی و جهت توسل و اظهار ارادت به حضرت حجت علیه السلام در آن مکان گرد آمده بودند، بدترین نوع سوء استفاده را کرده و با تکیه بر قدرت و مصونیت خیالی از پاسخگویی به آنچه می بافید مطالبی واهی، بی سند و تفرقه افکنانه را مطرح کرده و به آتش اختلافی که خود افروخته اید نفت نفرت و نفاق پاشیده اید.در این میان آنچه علاوه بر تهمت ها و افتراهای نخ نما و تکراری شما به یاران امام خمینی و مدافعان حقوق اساسی ملت و قاطبه ی آزادگان و آزادی خواهان تازگی داشت آن بود که گفته بودید: « من سندی را بدست آوردم که آمریکائی ها یک میلیاردلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند به سران فتنه دادند و همین سعودی ها که به نمایندگی آمریکا صحبت می کردند، گفتند اگر توانستید نظام را منقرض کنید تا پنجاه میلیارد دلار دیگر هم می دهیم، اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد».

آقای جنتی آنچه را شما فتنه می نامید و برایش سر و دست و پا می تراشید، انتخاباتی بود که طبق معمول توسط شما و اتاق های فکر هدایت کننده ی امثال جنابعالی در شورای نگهبان و وزارت کشور و … مهندسی شد تا در شکلی ظاهرالصلاح مطلوب مهندسان انتخابات را فراهم آورد. اما برخلاف انتظار و بر سیاق قاعده ی (( … والله خیرالماکرین)) تدبیر شما بند نمایان و دیگر اربابان قدرت کارساز نیفتاد و آش شوری که با تعجیل به کام ملّت فرو ریختید آنان را برآشفت و کاسه و کوزه بساط انتخابات فرمایشی شما را برهم ریخت. شما و دیگر طراحان ومهندسان سناریوی انتخاباتی نیز با کمال ناباوری و علیرغم ادعاهای پوشالی تمکین به رأی مردم اعتراض آنان را با شدیدترین وجه و بی رحمانه ترین شکل ممکن سرکوب کردید. بعد هم در اوج وحشت از خشم مردم ژست پیروزی گرفتید و برای تکمیل پروژه های خویش دادگاههای نمایشی برگزار کردید تا بقایای هر صدای اعتراضی را به سکوت کشانده و مهر خاموشی بر گورستانی که خیالش را در سر پرورانده اید بنشانید. این روش استناد و صدور حکم متأسفانه همان روشی بوده است که بر اساس آن سال هاست بسیاری از فرزندان صالح این ملت را از دستیابی به حقوق خویش مثل انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم کرده است چون آنان نیز طبق همین نوع گزارشات همواره ردّ صلاحیت شده اند.

با این همه و پس از گذشته یکسال و اندی از آن ماجرا هنوز هم از آنچه کرده و پاسخی که دریافت کرده اید خواب خوش ندارید و هر آن در پی یافتن مستمسکی هستید تا نتایج خیالی که بافته و خلاف واقعی که ساخته اید را بر خود هموار سازید.

آقای جنتی در فرهنگی که شما پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم خلق کردید اگرچه گروهی را فتنه گر خواندید که اکثریت ملت ایران بودند و برای آنها سرانی را قلمداد کردید که حتماً مهدی کروبی هم از جمله ی آنهاست ولی در همان قاموس که خوشبختانه در میان ملّت به درستی شناخته شده است عده ای نیز به ریاکاری، دغل بازی، عوام فریبی، آدم کشی، دین فروشی و زاهد نمایی شهره آفاق گشته اند که بدون شک جنابعالی اگر از مصادیق بارز آنها نباشید جاده صاف کن آنان برای دستیابی به اهدافشان بوده اید.

اگر من فتنه گرم، چون معترضم؛ شما نیز شریک دزدان رأی مردم و نارفیق این قافله اید. چون ردپای اعمال نابخردانه شما در پس همه ی حوادث قبل و بعد از انتخابات مشهود است. و متأسفانه همه جا علیه مردم و به نفع جریان خشونت گرای سرکوب گر. امّا این بار به اتهام بهتانی که به سران به قول خودتان فتنه !! زده اید که از سعودی ها پول گرفته اند تا نظام را منقرض نمایند از شما اولاً شکایت می کنم آن هم در محاکم جمهوری اسلامی، اگرچه امیدی به رسیدگی ندارم. و ثانیاً این نامه را می نویسم که بدانید به آنچه گفته اید اعتراض دارم و همین جا از شما می خواهم که در این مورد هر دلیل و مدرک و سندی دارید افشا کنید وگرنه دروغگویی و رسوایی بیش از پیش شما را آشکارا و در هر کوی و برزنی و با هر روشی که ممکن باشد جار خواهم زد.

در پایان یادآور می شوم شما در پایان راهی هستید که زندگی نام دارد و هرچه کرده اید اگر با میل دست یابی به دنیا و متعلقات آنهم بوده باشد حتماً به مقصود رسیده اید. ریاست دنیا اگر بقا و وفایی داشت به م امثال ما و شما نمی رسید.

آقای جنتی تاریخ تکرار می شود و بر سیاست ورزان است که عبرت بگیرند حتماً به خاطر دارید که پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام، رژیم شاه اعلام کرد که فردی به نام « جوجو» را در فرودگاه مهرآباد دستگیر کرده است که از سوی جمال عبدالناصر مبلغ دو میلیون تومان پول برای خمینی آورده است تا در جریان اغتشاش علیه رژیم مورد استفاده قرار گیرد. طراحان و سناریو سازان وابسته به شاه آنقدر پخته به نظر می رسیدند که اگر دروغی هم می بافتند به گونه ای باشد که مورد پذیرش احتمالی عده ای از مردم واقع شود ولی شما و دوستانتان یا بهتر بگویم منابعتان وقتی متأسفانه دروغی هم می سازید نچسب و باور نکردنی است به خدا پناه می برم از جفایی که توسط مربیان دیانت و مروجان شریعت حکومتی بر روحانیت اصیل و مظلوم و مبلغان حقیقی اسلام و تشیع رفته است و می رود.

شما نیز به خدا پناه ببرید و از عقوبت آخرت بیمناک باشید توبه کنید و از محضر ملت رشید ایران طلب بخشش نمایید. امید است مردم و خدای بزرگ از گناهان شما در گذرند.

فاعتبروا یا اولی الابصار
مهدی کروبی
۷/۵/۱۳۸۹

زندانی سیاسی ارژنگ داودی در شانزدهمین روز اعتصاب غذا

زندانی سیاسی ارژنگ داودی در شانزدهمین روز اعتصاب غذا ممنوع الملاقات شد

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی سیاسی ارژنگ داودی در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود و در آخرین لحظات ملاقات با خانواده اش ممنوع الملاقات شد.
روز پنجشنبه 7 مرداد ماه خانواده آقای داودی با وعده و تاکید قبلی مسئولین زندان مبنی بر ملاقات با عزیزاشان به زندان گوهردشت کرج مراجعه و آنها را به سالن ملاقات هدایت کردند.همچنین زندانی سیاسی ارژنگ داودی به محل ملاقات آورده شد ولی در آخرین لحظات بدون هیچ دلیلی برای وارد کردن فشار روحی علیه او و خانواده اش اعلام کردند که ممنوع الملاقات می باشد و حق ملاقات را از آنها سلب کردند.
آقای داودی در شرایط بسیار بد جسمی بسر می برد و از عوارضی مانند، افت فشار خون،ضعف شدید ،سر درد،سرگیجه،کم شدن قدرت بینایی و سایر عوارض رنج می برد و تا به حال چندین بار به بهداری زندان منتقل شده است.
از طرفی دیگر در ادامه سلسله فشارها و اذیت و آزارها روز گذشته افسر پاسدار پیرایش نزد او آمد و با لحن تهدید آمیزی خواستار پایان دادن به اعتصاب غذای وی شد. اما آقای داودی پایان اعتصاب غذا را منوط به رعایت حقوق اولیه و خواستهایش نموده است.
زندانی سیاسی ارژنگ داودی 23 تیرماه در اعتراض به شرایط قرون وسطائی و محدودیتهای غیر انسانی وادار به اعتصاب غذا شد و در شانزدهمین روز اعتصاب غذا بسر می برد. او خواستار احقاق حقوق اولیه خود که از جمله آنها؛ پایان دادن به محدودیتها مانند محرومیت از تماس با خانواده اش،پایان دادن به تصرف منزل شخصی و آوارگی این خانواده و رسیدگی پزشکی به بیماریهایش می باشد.
رفتارپاسداربندها با خانواده های زندانیان سیاسی که برای ملاقات با عزیزانشان به زندان گوهردشت مراجعه کرده بودند غیر انسانی بود.پاسداربندها در یک اقدامی غیر قابل تصور در حدود 15 دقیقه به آقای محمودیان اجازه ملاقات با فرزند 7 ساله اش را نمی دادند. دختربچه 7 ساله او در حالی که بغض گلویش را فرا گرفته بود و اشک در چشمانش جاری بود . به نظر می آید که مامورین ولی فقیه از داشتن ذره ای انسانیت تهی شده اند که از اذیت و آزار خانواده های زندانیان سیاسی و بخصوص فرزندانشان لذت می برند. خانواده ها و زندانیان سیاسی نسبت به این برخورد غیر انسانی اعتراض کردند که نهایتا آقای محمودی توانست با فرزندش ملاقات کند.پاسداربندها همچنین بر خلاف روال همیشگی خانواده ها را مدتها پشت درب ورودی به سالن ملاقات نگه داشته بودند و اجازه ورود به آنها داده نمی شد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطری که جان زندانی سیاسی ارژنگ داودی را تهدید می کند هشدار میدهد و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای نجات جان این زندانی سیاسی است.

07 مرداد 1389 برابر با 29 ژولای 2010

گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

پاسداران: پایان پرونده کهریزک، آغاز رسیدگی به جرم سران فتنه

روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران: امروز زمان آن رسیده که به خواست میلیون‌ها ایرانی برای رسیدگی به جرم رهبران فتنه 88 پاسخ مثبت داده شود.

قصاص نفس؛ این سرانجامی است برای عاملان واقعه تلخی به نام بازداشتگاه کهریزک. حکمی که از سوی دادگاه نظامی یک تهران برای دوتن از عاملان این واقعه تلخ در نظر گرفته شد تا حد اعلای اجرای قانون در جمهوری اسلامی ایران به اثبات برسد.
این حکم در حالی از سوی دادگاه نظامی شماره یک تهران صادر می‌شود که در طول یک سال گذشته به رغم دستور مقام معظم رهبری برای رسیدگی سریع به پرونده این اتفاق اسفبار در جمهوری اسلامی ایران، عده‌ای با فراموش کردن جرم بزرگ خود، سعی در پر رنگ کردن حواشی فتنه 88 برای فرار از محاکمه به خاطر جرم‌های مرتکب شده، بودند.
در کهریزک چه گذشت؟
همزمان با اوج‌گیری فتنه پس از انتخابات خرداد در پایتخت، اخبار ضد و نقیضی در خصوص رفتار نامناسب با دستگیرشدگان در این وقایع منتشر می‌شد و این موضوع دستاویزی برای رسانه‌های بیگانه شده بود تا در کشاکش نبرد رسانه‌ای خود، اهرم فشار جدیدی را علیه نظام به کار بگیرند. این موضوع تا آنجا ادامه پیدا کرد که درست در روز بیست و دوم تیرماه خبر نگهداری بازداشت‎شدگان در کنار اراذل و اوباش و ضرب و شتم آنها به رهبر معظم انقلاب رسیده و ایشان با فراخوان دبیر شورای عالی امنیت ملی دستور می‎دهند هیچ‎کس حق ضرب و شتم بازداشت‎شدگان را نداشته و می‎فرمایند همان روز باید بازداشتگاه کهریزک تعطیل و در صورت نیاز بازداشت‎شدگان همگی به زندان‎های رسمی منتقل گردند. در این روز با تماس دبیر شورای عالی امنیت ملی با دادستان تهران دستور رهبر انقلاب به ایشان ابلاغ و بعد از طفره رفتن وی و استدلال نامبرده در عدم وجود جا در سایر زندان‎ها، به وی ابلاغ می‎شود که در صورت نداشتن جا در سایر زندان‎ها، بازداشت‎شدگان همین روز آزاد شوند. اگرچه این موضوع از سوی دادستان وقت تهران نادیده گرفته می‌شود، اما فردای آن روز بازداشتگاه تعطیل و بازداشت‎شدگان به سایر زندان‌ها منتقل می‎شوند.
اما نظام تنها به این تعطیل شدن کفایت نمی‌کند، چراکه عده زیادی از دشمنان انقلاب عزم خود را جزم کرده‌اند ‌تا نادانی برخی افراد را به پای نظام تمام کنند و از این طریق در اوضاع پرالتهاب آن روزها، مسیر تخریب را ادامه دهند. از سوی دیگر آیت الله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه نیز در این خصوص گفته بود: خونخواهی وظیفه نظام اسلامی است و نظام در پیگیری این موضوع نسبت به مردم و اولیای دم اولویت دارد. از این رو گزارشی شفاف و بدون روتوش از بازداشتگاه کهریزک و نوع برخورد با متهمان حاضر در این بازداشتگاه توسط یکی از بخش‌های پربیننده خبری پخش می‌شود تا از این طریق در مقابل تبلیغات مسموم دشمن قرار گرفته و مردم با ابعاد واقعی این واقعه تلخ بیشتر آشنا شوند و سرانجام پس از تحقیقات مختلف و در عرض یک سال، حکم قصاص نفس برای دو تن از مسئولان بازداشتگاه کهریزک و همچنین احکام قضایی دیگر برای عاملان این واقعه تلخ صادر می‌شود تا مسئولان ارشد نظام اثبات کنند که برای اجرای حق و عدالت هیچ خط و ربطی را نمی‌شناسند.
اجرای احکام عاملان کهریزک تمرین اجرای عدالت
اما آن چیز که در جریان واقعه تلخ کهریزک بیشتر رخ می‌نمایاند عزم جدی دستگاه قضایی برای اعاده حیثیت از نظام در مقابل این جریان بود. در این رابطه دستگاه قضایی به درستی پایمال شدن حقوق شهروندان را تشخیص داده بود و بدون تبعیض و در نظر گیری این نکته که مرتکبان این جرم وابسته به برخی دستگاه‌های رسمی کشور هستند، احکامی را صادر کرد تا مرهمی بر تن رنجور حادثه دیدگان و خانواده‌های آنان باشد. اما سؤال اصلی این است که زمان رسیدگی و صدور حکم عادلانه برای مسببان واقعی جرم بزرگ چه زمانی خواهد بود؟ بی‌شک در طول وقوع فتنه سال گذشته تعدادی از افراد بی‌گناه کشته، تعدادی زخمی و خسارات زیادی به اموال خصوصی مردم وارد آمد که هیچ کدام از طراحان اصلی وقوع این جرم بزرگ حاضر به پاسخگویی در قبال صدمه‌دیدگان نیستند.
بروز واقعه تلخ کهریزک که این روزها شاهد صدور حکم قضایی برای مسببان آن هستیم نیز شاید یکی از مسائل فرعی فتنه 88 بود که پرونده آن بسیار زودتر از جرم اصلی به ثمر رسید. از این رو با اتمام رسیدگی و صدور حکم پرونده حوادث فرعی نظیر کهریزک امروز زمان آن رسیده است که به خواست میلیون‌ها ایرانی برای رسیدگی قضایی به جرم رهبران فتنه 88 پاسخ مثبت داده شود.

زندانیان سیاسی یکی پس از دیگری در زندان بیمار می‌شوند

رادیو آلمان: آزادی نرگس محمدی از زندان پس از ۲۲ روز، فلج تدریجی حامد روحی‌نژاد در زندان، بی‌خبری از محل نگهداری محمدرضا جلایی‌پور و وخامت حال ضیا نبوی در زندان آخرین اخبار مربوط به زندانیان سیاسی و عقیدتی است.

نرگس محمدی نایب‌رئیس کانون مدافعان حقوق بشر پس از ۲۲ روز بازداشت، پنج‌شنبه شب دهم تیرماه با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد. به گفته‌ی نزدیکان نرگس محمدی، وی به شدت وزن کم کرده و از نظر جسمانی در وضع مناسبی به سر نمی‌برد.

از سوی دیگر از داخل زندان خبر رسیده که ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل کارشناسی ارشد در زندان دچار حمله عصبی و تشنج شده به طوری که تا ساعتها قدرت تکلم نداشته است.

بنا به گزارش وبسایت‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان در ایران، پس از انتقال وی به بهداری زندان، پزشکان زندان شرایط جسمی او را وخیم تشخیص داده‌اند و گفته‌اند در صورت تداوم حملات عصبی ممکن است سیستم ایمنی و دفاعی بدن او از کار بیفتد.

ضیا نبوی از تاریخ ۲۵ خرداد ۸۸ در بازداشت به سر می‌برد. وی حدود ۱۰۰ روز از این مدت را در سلول انفرادی گذرانده است. قاضی پرونده‌ی او حکم ده سال زندان برای او صادر کرده است. وی در طول یک سال بازداشتش از حق ملاقات حضوری با خانواده محروم بوده است.

حامد روحی‌نژاد دیگر زندانی سیاسی که مبتلا به بیماری ام‌اس است نیز در زندان بیماری‌اش تشدید شده است. فعالان حقوق بشر می‌گویند یکی از دستان وی در اثر حملات بیماری ام‌اس از کار افتاده و بینایی هردو چشم او نیز دچار اختلال شده است. این زندانی همچنین از لحاظ شنوایی نیز مشکل پیدا کرده است.

مسئولان زندان نه تنها از انتقال این زندانی به بیمارستان ممانعت می‌کنند بلکه از رساندن داروهایی که خانواده‌‌ی او برایش تهیه می‌کنند نیز خودداری می‌کنند.

حامد روحی‌نژاد دانشجوی فلسفه از اردیبهشت ۸۸ در زندان به سر می‌برد. وی در یکی از دادگاه‌های دسته‌جمعی پس از انتخابات شرکت داده شد و ابتدا به اعدام و در مرحله تجدید نظر به ۱۰ سال حبس و تبعید به زنجان محکوم شد.

همچنین در خبرها آمده که محمد نوری‌زاد مستندسازی که در مرخصی زندان به سر می‌برد، به علت عفونت ریه در بیمارستان بستری شد. بنا به اظهارات خانواده نوری‌زاد، وی در مدت شش ماهی که در زندان بوده به این بیماری مبتلا شده است.


بی‌خبری از محل نگهداری محمدرضا جلایی‌پور

پدر محمدرضا جلایی‌پور دانشجوی نخبه زندانی به سایت "نوروز"، وابسته به جبهه مشارکت گفته است، هیچ خبری از محل نگهداری فرزندش ندارد. وی روز دهم تیرماه برای ملاقات با فرزندش به زندان اوین مراجعه کرده ولی پس از ساعتها معطلی به او گفته‌اند که اجازه ملاقات ندارد.

روز ۲۴ خرداد با منزل جلایی‌پور تماس گرفتند و به او گفتند که می‌تواند برای بازپس گیری گذرنامه‌اش مراجعه کند اما وی پس از مراجعه بازداشت شد. این در حالی است که چندی پیش از سوی دستگاه قضایی برای محمدرضا جلایی پور قرار منع تعقیب صادر شد و پرونده وی که به خاطر آن از ۲۷ خرداد ۸۸ به مدت بیش از ۸۰ روز در زندان بود مختومه اعلام شده بود.

محمد رضا جلایی پور رتبه اول کنکور سراسری سال ۱۳۸۱ در رشته علوم انسانی و دارای مدال طلای المپیاد ادبیات در سال ۱۳۸۰ است. وی از فعالین کمپین انتخاباتی موسوم به "موج سوم" بود که از نامزدی خاتمی در انتخابات ۸۸ حمایت می‌کرد. پس از انصراف خاتمی، آنان از میرحسین موسوی حمایت کردند.

وقف دانشگاه آزاد با دستور خامنه ای متوقف شد

سایت فرارو در تهران: وقف دانشگاه آزاد و تعیین ریاست جدید این دانشگاه توسط هیات امنای جدید با نظر رهبر معظم انقلاب متوقف شد.

پس از تنش‌های ایجاد شده میان شورای عالی انقلاب فرهنگی و دانشگاه آزاد بر سر وقف دانشگاه آزاد و تعیین رییس این دانشگاه از سوی هیئت امنای جدید، مقام معظم رهبری دستور توقف وقف این دانشگاه و همچنین تعیین رییس دانشگاه را صادر کرده‌اند.

همچنین امروز عباسعلی کدخدایی درباره تصمیم شورای نگهبان در مورد مصوبه مجلس در باره دانشگاه آزاد گفت: «اين مصوبه مغاير اصول 57 و 110 قانون اساسي و موازين شرع شناخته شد.»

پیش از این هیئت امنای دانشگاه آزاد برای وقف اموال این دانشگاه تلاش‌هایی را صورت داده بود اما این تلاش‌ها با مخالفت دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی رو‌به‌رو شد.

شورای عالی انقلاب فرهنگی برای مقابله با این اقدام تغییراتی در اساسنامه دانشگاه آزاد صورت داد و اعضای جدیدی هیئت امنای این دانشگاه را معرفی کرد. این عمل شورای عالی انقلاب فرهنگی با اعتراض دانشگاه مواجه شد.

قرار بود روز یکشنبه اعضای جدید هیئت امنای دانشگاه آزاد رییس جدید این دانشگاه را تعیین کنند که دو روز پیش وزیرعلوم اعلام کرد این جلسه به دلایلی لغو شده است.

تصویب اساسنامه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی
پنجم اردیبهشت ماه محمود احمدی نژاد، رییس جمهور و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی، اساسنامه جدید دانشگاه آزاد اسلامی را که از حدود 40 ماه پیش (سال 1385) اصلاح آن در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفته بود، و در 7 جلسه این شورا بطور مفصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در جلسه 24 فروردین 89 در 25 ماده به تصویب نهایی رسید ، برای اجرا ابلاغ کرد.

در اساسنامه جدید ابلاغی اعضای هیئت امنای دانشگاه تغیییر پیدا کردند به گونه‌ای که شورای عالی انقلاب فرهنگی در چگونگی اداره این دانشگاه بیشترین قدرت را دارااست و ترکیب هیئت امنا به گونه‌ای چیده شده است که هیئت موسس دانشگاه قدرت کمتری از نمایندگان دولت و شورای عالی دارد.

براساس ماده 10 اساسنامه اصلاحی اعضاء هیئت امناء عبارتند ازپنج نفر از اعضاء هیئت علمی تمام وقت دانشگاه‌ها در مرتبه دانشیاری و یا بالاتر به پیشنهاد و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، چهار نفر از اعضای هیئت مؤسس که حتماً یک نفر از آنها روحانی باشد، وزرای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و یا نمایندگان آنها، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها یا معاون وی، رئیس دانشگاه (دبیر هیئت امناء).

تجمع در برابر مجلس
داستان دانشگاه آزاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی پس از تصمیم مجلس برای تصویب قانون حمایت از موسسات آموزش عالی غیر دولتی وارد فاز جدیدی شد. دو هفته پیش مجلس قانونی را تصویب کرد که براساس آن اساسنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دانشگاه آزاد اسلامی لغو گردید و اجازه وقف این دانشگاه صادر شد.

این اقدام با اعتراض دولت و برخی نمایندگان مجلس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مواجه شد تا این که اول تیر ماه عده ای در برابر مجلس تجمع کردند و علیه رییس مجلس، آیت الله هاشمی رفسنجانی، جاسبی و نمایندگانی که به این قانون رای دادند شدیدا اعتراض کردند.

این تجمع واکنش شدید علی لاریجانی رییس مجلس را برانگیخت. وی خطاب به تجمع‌کنندگان گفت: «مراقب باشيد براي انجام وظيفه‌ي اسلامي خود، دچار ده‌ها لغزش غيراسلامي نشويد و آن مراكزي كه اين تجمعات را شكل مي‌دهند، به رفتار خود توجه كنند.»

آخوند مرتجع: موسيقى باعث پوسيدگی دندان می شود

آخوند سید صادق شیرازی در سايت شيعه نيوز درباره موسيقي و شطرنج گفته: علاوه بر زيان هايى كه علم روز در مورد موسيقى و شطرنج به اثبات رسانده، گزارش ها نشان مى دهد موسيقى در انسان هيجان ايجاد مى كند و هيجان منشأ بسيارى از بيمارى هاست و حتى پوسيدگى دندان ها را سبب مى گردد، گذشته از كيفر سختى كه خداى متعال در آخرت براى شنوندگان غنا و موسيقى همچون آتش جهنم فراهم كرده است.

در پی عدم رسیدگی پزشکی، زندانی سیاسی به اغما رفت

خبرگزاری هرانا - پیمان کریمی آزاد، از زندانیان محبوس در بند 350 زندان اوین، به دلیل عدم رسیدگی پزشکی پس از بیهوش شدن در سلولش به اغما رفت.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، پیمان کریمی آزاد که از بیماری دیابت در رنج است و می بایست روزانه دوبار انسولین تزریق نماید پس از بی هوشی به دلیل عدم پاسخ افسرنگهبان به درخواست کمک زندانیان سیاسی جهت انتقال وی که پس از گذشت 20 دقیقه به طول انجامید، به اغما رفت.

افسر نگهبان در توجیه عدم انتقال سریع این زندانی به زندانیان معترض گفت که به دلیل از کار افتادن آیفون متوجه موضوع نشده اند؛ این در حالی است که نگهبانان بند مذکور به صورت لحظه ای و با دوربین های مدار بسته رفت و آمد زندانیان را در این بند کنترل می کنند.

گفتنی است که تا لحظه ی تنظیم خبر این زندانی به بند بازنگشته و از چگونگی وضعیت جسمانی وی اطلاعی در دست نیست.

طی روزهای گذشته به دلیل شرایط نامساعد بند 350 به علت عدم وجود تهویه مناسب و زیر زمین بودن آن، تعداد زیادی از زندانیان محبوس در این بند دچار بیماری شده اند و وضعیت جسمانی بسیاری از زندانیان منجمله مجید توکلی، حامد روحی نژاد و حمزه کرمی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی مناسب در معرض خطر جدی قرار گرفته است.

در هفته های اخیر بسیاری از زندانیان سیاسی که در سایر بندها نگهداری می شدند به دلیل اعمال کنترل به این بند امنیتی منتقل شده اند. بند 350 که به بند کارگری نیز معروف است هم اکنون فاقد آب آشامیدنی سالم بوده و به دلیل ساخت و ساز وضعیت نامساعدی دارد و بسیار آلوده است؛ این امر تاجایی است که برخی زندانیان محبوس در این بند به دلیل تسریع این روند مجبور به بیگاری شده بودند.

شایان ذکر است، پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث 6 دی ماه(عاشورا) است که پس از گذشت بیش از شش ماه به صورت بلاتکلیف در زندان نگهداری می شود.

احتمال تبعید آیت الله بروجردی به محلی دور افتاده و متروکه

وبلاگ بام آزادی: به گزارش رهانا ، خبرگزاری حقوق بشر ایران، مسئولین دادگاه ویژه روحانیت تهدید کرده‌اند که آیت‌الله بروجردی را به محلی دور افتاده و متروکه که فاقد هرگونه امکان ارتباطی باشد، تبعید می‌کنند.
این اتفاق به خاطر نگارش دو نامه‌ای است که به تازگی آیت‌الله بروجردی در زندان اوین نوشته و در بیرون از زندان منتشر شده است. آیت‌الله بروجردی در این نامه به انتقاد از وضعیت کنونی کشور، خواهان «جدایی دین از سیاست» شده بود. بر اساس گزارش دریافتی رهانا، مسئولین دادگاه ویژه روحانیت از محل تبعید احتمالی این روحانی زندانی صحبتی به میان نیاورده‌اند.
لازم به ذکر است که بروجردی در بیانیه 30 خرداد 1389، گردانندگان فعلی حکومت را اینگونه مورد خطاب قرار داده بود: سئوال من از شما سردمداران دین دولتی این است که چگونه به خود اجازه می دهید تا در امور داخلی دیگر کشورها دخالت کنید در حالیکه هیچ صدای مستقلی را در مملکت نمی توانید بشنوید! ایرانی در وطن خود، استقلالی در تفکرات خصوصی و حتی رأی خود ندارد و همه ابعاد زندگیش را خطوط قرمز زیاده خواهان و سلطه طلبان احاطه کرده و اگر از دنیای آزادگان و جهان نگران بشر مدد بخواهد به جاسوسی متهم می شود.
وی همچنین در بیانیه ای که در تاریخ 6 تیر 1389 تحت عنوان " التقاط جمهوریت با اسلامیت، یک ایده نفسانی" در سایتهای اینترنتی منتشر شد، انتقادات تند ذیل را مطرح نموده بود:
ایران امروز شاهد سخت‌ترین تبعیض‌ها، ظلم‌ها و جنایات است. با آمیخته شدن دیانت و سیاست، فرصتهای نیرنگ و جنایت پدیدار می گردد و آهنگ غم انگیز « یخرجون الناس من دین الله افواجا » بر بستر تقویم زمان نواخته می شود.

هویت یکی از جان باختگان؛ كمک كنيد مريم من اينقدر غريب نباشد

كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها: مريم سودبر اتباتان يكي از شهداي راه آزادي است كه در جريان تظاهرات و اعتراضات انتخابات درسال 88 به شهادت رسيد ,دانشجوي مديريت دانشگاه تهران بود. مزار او بهشت زهرا قطعه 257 رديف 35شماره 27 مي باشد. نامه اي كه در زير ميخوانيد از طرف يكي از دوستان اين شهيد نوشته شده و براي سايت كانون ارسال گرديده است. همچنين عكس مزار اين شهيد ضميمه مي باشد.

من يكي از دوستان مريم سودبر اتباتان هستم . تمام اين مدت يك سال خيلي زجر كشيدم وبه اين فكر ميكردم كه چطور ميتونم وظيفه ام را در مقابل دوستم انجام بدهم , فكر كردم اگه يك كم بيشتر ازش بگم شايد بهتر باشد , مريم متولد 7 آبان سال 67 بود , تك دختر ازيك خانواده سه فرزندي , بسيار شاد و سر زنده ,هميشه دوست داشت شاد باشه .... يك روز يكي از بچه ها زنگ زد خونمون و گفت كه مريم مرده باورم نميشد , درحال گريه شروع كردم زنگ زدن به خونه شان و گفتند كه واقعيت دارد , هرچه به انها اصرار كردم كه كي و چگونه , آنها گفتند كه نميدانيم وهنوز جسد را از پزشك قانوني تحويلمان ندادند . خانواده مريم ميگفتند كه درخواب مرده اما هيچگاه نگفتند كه دليل آن چه بوده است ,يكي از نزديكانشان ميگفت كه از خانواده اش تضمين گرفته اند كه چيزي نگويند و به شرط اين كه خانه شان را عوض كنند و سر و صدايي نكنند ميتوانند جسد را خاك كنند .خواهش ميكنم كه كمك كنيد كه اسم دوستم به گوش دنيا برسه , مثل ندا و اشكان ها , شايد اين تنها كاري باشد كه من بتوانم بكنم ,سالگردش خيلي غريبانه بود ,كمك كنيد كه اينقدر مريم من غريب نباشد.