خلاصهای از مباحث استاد امجد در مورد تقواآیتالله محمود امجد، از اساتید برجسته اخلاق و عرفان، با اشاره به تفاوت حساب و کتاب از دید خداوند با آنچه در دید عموم ممکن است به نظر برسد گفت: آيا ارزش آن دختر جوان مسيحي كه به دورافتادهترين نقاط آفريقا ميرود و مردم را به نام حضرت مسيح(ع) به بهداشت دعوت ميكند و آنها را به دين علاقمند ميكند با من كه هر روز زيارت عاشورا و نماز شب هم ميخوانم، ولي به احدي رحم و مروت ندارم يكسان است؟ آنچه مسلم است اين است كه بايد درون اصلاح شود. اگر هدف اصلاح درون باشد، خداوند وسايل هدايت را فراهم مي كند. اينجانب اعتقاد داشتم حتي اين ماركسيستهايي كه در دوران انقلاب در تظاهرات شركت ميكنند، اگر كشته شوند بعید نيست شهيد باشند. پایگاه اینترنتی دوستداران استاد امجد با اشاره به مباحث وی در مورد تقوا آورده است: نبايد موضوع تقوي را با وسواس اشتباه كرد. وسواس نوعي بيتقوايي است. نبايد مسائل شرعي را به گونهاي مطرح كرد كه مردم به وسواس بيفتند. دين اسلام دين سمحه و سهله است. اسلام دين تعبد است. اصول دين تعقلي است، اما احكام تعبدي است. نبايد در اين موارد اينقدر سخت گرفت. انسان وسواسي اگر راست ميگويد بايد جلوي زبانش را بگيرد. تهمت ميزند، دروغ ميگويد، اما صد مرتبه خود را آب ميكشد! مردم آزاري نكن. تقوي يعني خدا داري! خداوند هم خودش را اهل تقوي دانسته.در عرفان ميگويند تقوي از وقايه است يعني انسان بديها را به خودش نسبت دهد و سپر خدا شود. مانند حضرت ابراهيم كه فرمود و اذا مرضت فهو يشفين. او مريض شدن را به خدا نسبت نداد اما شفا يافتن را به خدا نسبت داد. اما شيطانِ بيادب (روبه خدا) گفت: فبما اغويتني! يعني تو مرا گمراه كردي! درست است كه خداوند همه كاره است، اما هرچيزي را نبايد در گفتار به خدا نسبت داد، بايد ادب را رعايت كرد. به هرحال تقوي يعني وقايه، يعني خود را سپر خدا قرار دهد و بديها را به خودش نسبت دهد. مثلا: سبحانك اني كنت من الظالمين! يا در دعاي كميل ميگوييم: ظلمت نفسي! اين دعا خيلي عجيب است. علامت انسان متقي اين است كه خود را پستترين ميداند اما ميخواهد كه برترين بشود. بزرگترين كاري كه شيطان با ما ميكند اين است كه ويروس خودبيني و خودخواهي را در مغز ما (وارد) ميكند. چرا محراب امام جماعت گود است؟ يعني امام جماعت ميگويد: من پايينتر از همه هستم و به خاطر نماز بقيه نماز مرا هم قبول كن! هيچ امام جماعتي نبايد خود را برتر از بقيه بداند، اگر برتر بداند ساقط است. علامت اصلي متقين اين است كه خود را پايينتر ميداند، اما ميگويد: واجعلني للمتقين اماما يعني ميخواهم برترين باشم. نقطه سقوط اين است كه خود را برتر از ديگران بداند و نقطه شروع حركت انسان موقعي است كه بفهمد پايينتر از بقيه است. با حرف و تعارف هم نميشود. بايد بفهميم كه پايينتريم و گرنه ممكن است از تعريف و تمجيد ديگران خوشمان بيايد اما از روي تظاهر و براي خوب نشان دادن خود در جمع به كسي كه از ما تعريف كرده بگوييم از ما تعريف نكن! مثلا اينكه بگوييم الاحقر، اما خود را بالاتر از ديگران بدانيم درست نيست. حساب دستگاه الهي با حسابهايي كه ما داريم متفاوت است. آيا ارزش آن دختر جوان مسيحي كه به دورافتادهترين نقاط آفريقا ميرود و مردم را به نام حضرت مسيح(ع) به بهداشت دعوت ميكند و مردم را به دين علاقمند ميكند با من كه هر روز زيارت عاشورا و نماز شب هم ميخوانم، ولي به احدي رحم و مروت ندارم يكسان است؟ آنچه مسلم است اين است كه بايد درون اصلاح شود. اگر هدف اصلاح درون باشد، خداوند وسايل هدايت را فراهم ميكند. اينجانب اعتقاد داشتم حتي ماركسيستهايي كه در دوران انقلاب در تظاهرات شركت ميكنند، اگر كشته شوند بعید نيست شهيد باشند. به هر حال رحمت خدا بر غضب او سبقت دارد. ما از اين جهت خيلي اميدوار هستيم كه مخالف خدا نيستيم و خدا هم ارحم الراحمين است. هر چيزي به جاي خودش. جوان بايد از گناهان گذشته خود استغفار كند و ديگر گناه نكند و پيرمرد هم بايد به لطف و رحمت بيمنتهاي خدا اميدوار باشد. چيزهايي هست كه باعث عاقبت به خيري ميشود. به عنوان نمونه خدمت به بندگان خدا باعث عاقبت به خيري ميشود. چيزهايي هم باعث عاقبت به شري ميشود. تشخيص اينكه در كجا چه بايد كرد ظرافتهاي خاصي دارد. هيچ كس نبايد به خودش مغرور شود. انسان بايد همه را بهشتي بداند و خود را جهنمي و سعي كند تا خود را از جهنم نجات دهد و بعد به دنبال نجات مردم باشد. ادامه این بیانات را در پایگاه اینترنتی دوستداران استاد امجد دنبال کنید. |
۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه
آیتالله امجد: وقتی رحم و مروت نباشد، انسان چه ارزشی دارد؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر